فیک_جیمین

ادامه پارت ۱۶
{ °• توهم عاشقی •° }
انقد سرعتش زیاد بود که یه مسیر ۲۰ دقیقه ای رو تو ۳ دقیقه رفت ، در خونش پارک کرد و پیاده شد ، در ماشینو برام باز کردم ... پیاده شدم که دستشو زیر پاهام زد و براید استایل بغلم کرد ، دستامو دور گردنش قفل کردم که گفت

جیمین: امید وارم بتونی منو تحمل کنی

هیچی نگفتم و فقط خمار نگاهش میکردم، رفت سمت در و با پاش درو باز کرد...

خماری خماریییی حیحیحی🗿😂
دیدگاه ها (۸)

سانشاین قشنگمممم🥺💜

چیپس هم نشدیم شوگا جرمون بده :)

فیک_جیمین

فیک_ جیمین

به نام خدا...پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط